1- تاء تأنيث ساكنه به فعل ماضى ملحق شده تا بر تأنيث مسنداليه فعل دلالت كند مانند: ضربت هند
2- وقتى تاء تأنيث ساكنه با حرف ساكنى ديگر ملاقات كند متحرك مىشود و حركتش كسره است و جهتش آن است كه قاعده معروفى است كه: هرگاه دو ساكن با هم ملاقات كردند لازم است اولى را متحرك به حركت كسره كنند مانند: قد قامت الصّلوة، شاهد در «تاء» قامت است كه ساكن بوده و بعد از ملاقات با صاد اوّل «الصّلوة» كه آن نيز ساكن است مكسور گرديده.
3- تنوين نون ساكنهاى است كه تابع حركت آخر كلمه است باين معنا اگر حركت آخر ضمّه باشد تنوين را نون ساكنى كه ما قبلش ضمّه است مىخوانيم مانند: جاء زيد و اگر حركت آخر كسره باشد تنوين را نون ساكنى كه ما قبلش كسره است مىخوانيم مانند: مررت بزيد
و اگر حركت آخر فتحه باشد تنوين را نون ساكنى كه ما قبلش فتحه است مىناميم مانند: رأيت زيدا
4- تنوين پنج قسم است: تنوين تمكّن، تنوين تنكير، تنوين عوض، تنوين مقابله، تنوين ترنّم.
5- تنوين تمكن نونى است كه دلالت بر متمكّن بودن اسم در مقتضاى اسميّتش دارد يعنى دلالت مىكند اسم منصرف بوده و تمام حركات اعرابى را مىپذيرد مانند تنوين در «زيد»
6- تنوين تنكير نونى است كه بر نكره بودن اسم دلالت دارد مانند تنوين در «صه (سكوت كن سكوتى) و تنوين عوض نونى است كه عوض از مضاف اليه آورده مىشود مانند تنوين در «حينئذ» و «يومئذ» اين دو كلمه در اصل: حين اذ كان و يوم اذ كان بودهاند و بعد از حذ «اذ كان» به حين و يوم تنوين داده شد تا آن عوض از محذوف باشد.
7- تنوين مقابله را بخاطر اين مقابله مىگويند كه اين تنوين در مقابله نون رفعى كه به جمع مذكّر سالم ملحق مىشود به جمع مؤنث سالم داده مىشود مانند تنوين در «مسلمات» كه در مقابل نون در «مسلمون» مىباشد.
8- تنوينى كه به اسم اختصاص ندارد تنوين ترنّم مىباشد كه به آخر ابيات و مصراعها ملحق مىگردد مانند: يا ابتا علّك او عساكا.
9- وقتى براى اسم علم كلمه «ابن» را صفت آورند در حاليكه «ابن» به علم ديگر اضافه شده باشد تنوين را از علمى كه موصوف «ابن» است حذف مىكنند مانند: جائنى زيد بن عمرو
10- و امّا استخراج تاء تأنيث ساكنه و تنوين از آيات مذكور و تعيين نوع تنوين:
الف: تنوين در «ازواجا و خيرا و ابكارا» تنوين تمكّن بوده و در «مسلّمات، مؤمنات، قانتات، تائبات، عابدات، ستائحات، ثيّبات» تنوين مقابله است.
ب: تنوين در «ويل» تنوين تمكن مىباشد و در «يومئذ» تنوين عوض است.
ج: تنوين در «كلا» تنوين عوض از مضاف اليه محذوف بوده و تقدير: كلّ واحد من القاعدين و المجاهدين مىباشد و تنوين در «اجرا» و «عظيما» تنوين تمكن مىباشد.
د: تنوين در «بعض» تنوين عوض از مضاف اليه محذوف بوده و تقدير «بعضهم» مىباشد و تنوين در «درجات» تنوين تمكّن مىباشد.
ه: تنوين در «ايّا» تنوين تمكن مىباشد
11- و امّا استخراج تاء تأنيث و تنوين از سورههاى مذكور و بيان نوع تنوينها:
سوره زلزلة
آيه (1) تاء در «زلزلت» تاء تأنيث ساكنه است و بخاطر التقاء ساكنين مكسور شده و همچنين است تاء در «اخرجت» در آيه (2).
آيه (4) تنوين در «يومئذ» تنوين عوض مىباشد و همچنين است «يومئذ» در آيه (6) و تنوين «اشتاتا» در اين آيه تنوين تمكّن مىباشد.
آيه (7) تنوين در «ذرّة» تنوين تمكن مىباشد و در آيه (7) تنوين «ذرّة» و «شرا» نيز براى تمكّن مىباشد.
سوره انشقاق
آيه (1) تاء در «انشقت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (2) تاء در «اذنت» و «حقّت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (3) تاء در «مدّت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (4) تاء در «القت» و «تخلّت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (5) تاء در «اذنت» و «حقّت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (6) تنوين در «كادح» و «كدحا» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (11) تنوين در «ثبورا» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (12) تنوين در «سعيرا» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (13) تنوين در «مسرورا» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (15) تنوين در «بصيرا» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (19) تنوين در «طبقا» و «طبق» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (24) تنوين در «عذاب» و «اليم» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (25) تنوين در «اجر» تنوين تمكن مىباشد.
سوره قارعه
آيه (6) تاء در «ثقلت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (7) تنوين در «عيشة» و «راضية» تنوين تمكّن مىباشد.
آيه (8) تاء در «خفّت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (9) تنوين در «هاوية» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (11) تنوين در «نار» و «حامية» تنوين تمكن مىباشد.
سوره مسد
آيه (1) تاء در «تبّت» تاء تأنيث مىباشد.
آيه (3) تنوين در «نارا» تنوين تمكن مىباشد.
آيه (5) تنوين در «حبل» و «مسد» تنوين تمكن مىباشد
12- و امّا تركيب آيه مذكور:
واو، استينافيه، كأيّن، اسم مبهم، خبريّه، من، جارّه، زائده، قرية، تميز براى «كايّن» موصوف، عتت، فعل ماضى، فعل و فاعل، صفت براى «قرية»، عن، جاره،
امر، مجرور به عن متعلق به «عتت»، ظرف لغو، مضاف، ربّ، مضاف اليه، مضاف، ها، مضاف اليه، واو، عاطفه، رسله، مضاف و مضاف اليه، معطوف به «ربّها»، فاء، عاطفه، حاسبناها، فعل و فاعل و مفعول، معطوف به «عتت»، حسابا، مفعول مطلق نوعى، موصوف، شديدا، صفت براى «حسابا»، واو، عاطفه، عذّبناها، فعل و فاعل و مفعول، معطوف به «حاسبناها»، عذابا، مفعول مطلق نوعى موصوف، نكرا، صفت براى «عذابا»، فاء، عاطفه، ذاقت، فعل و فاعل، معطوف به «عتت»، وبال، مضاف، مفعول براى «ذاقت»، امر، مضاف اليه، مضاف، ها، مضاف اليه، واو، حاليه، كان، از افعال ناقصه، عاقبة، اسم براى «كان» مضاف، امر، مضاف اليه، مضاف، ها، مضاف اليه، خسرا، خبر براى «كان» و جمله «كان عاقبة امرها خسرا» محلا منصوب است بنابر حاليّت.